انتظار...

بغض احساس من

الهى خودت آگاهى که دریاى دلم را جزر و مد است یا باسط بسطم ده و یا قابض قبضم کن

انتظار...

 کسی می آید

 کسی می آید

 کسی که در دلش با ماست،

 در نفسش با ماست،

 در صدایش با ماست

 کسی که آمدنش را

 نمی شود گرفت

 و دستبند زد و به زندان انداخت

 کسی که

 زیر درخت های کهنه ی یحیی بچه کرده است

 و روز به روز

 بزرگ می شود،بزرگتر می شود

 کسی از باران،

 از صدای شرشر باران،

 ازمیان پچ و پچ گل های اطلسی

 کسی از آسمان توپخانه در شب آتش بازی می آید

 و سفره را می اندازد

 و نان را قسمت می کند...

 



نظرات شما عزیزان:

nariman
ساعت21:57---2 مهر 1390
خیلی زیبا

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+ نوشته شده در پنج شنبه 30 شهريور 1390برچسب:, ساعت توسط masoud |