“دلتنگی”
من ماندم و ۱۶ جلد
لغت نامه که هیچ کدام از واژهایش
مترادف “دلتنگی” نمیشود…
کاش دهخدا میدانست دلتنگی معنا ندارد!!
درد دارد…
نظرات شما عزیزان:
هزار معبد به یکی شهر …
بشنو:
گو یکی باشد معبد به همه دهر
تا من آنجا برم نماز
که تو باشی …
چندان دخیل مبند که بخشکانیام ازشرم ناتوانی خویش
درخت معجزه نیستم
تنها
یکی درختام
موجی
در آبکندی
و جز اینام هنری نیست
که آشیان تو باشم …
تختات و تابوتات.
یادگاریم و خاطره اکنون.
دو پرنده یادمان پروازی
و گلویی خاموش
یادمان آوازی …
احمد شاملو
بشنو:
گو یکی باشد معبد به همه دهر
تا من آنجا برم نماز
که تو باشی …
چندان دخیل مبند که بخشکانیام ازشرم ناتوانی خویش
درخت معجزه نیستم
تنها
یکی درختام
موجی
در آبکندی
و جز اینام هنری نیست
که آشیان تو باشم …
تختات و تابوتات.
یادگاریم و خاطره اکنون.
دو پرنده یادمان پروازی
و گلویی خاموش
یادمان آوازی …
احمد شاملو
باید مغرور بود،
دور از دسترس
باید مبهم بود و سرسنگیـטּ !
خاکـﮯ کـ ه باشـﮯ آسفالتت مـﮯکنند
و از رویت رد مـﮯشوند !
دور از دسترس
باید مبهم بود و سرسنگیـטּ !
خاکـﮯ کـ ه باشـﮯ آسفالتت مـﮯکنند
و از رویت رد مـﮯشوند !
ﻣﻦ ﯾﮏ ﻋﺬﺭﺧﻮﺍﻫﯽ ﺑﻪ “ﺧﻮﺩﻡ” ﺑﺪﻫﮑﺎﺭﻡ :
برای ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺗﯽ ﺑﻮﺩم
ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﯾﮏ ﺭﻭ ﺑﻮﺩﻡ
ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻏﺮﻭﺭﻡ ﺭﺍ ﺷﮑﺴﺘﻢ
ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻮﺩﻡ
ﺧﻮﺩم! ﻣﻨﻮ ﺑﺒﺨﺶ...
برای ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺗﯽ ﺑﻮﺩم
ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﯾﮏ ﺭﻭ ﺑﻮﺩﻡ
ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻏﺮﻭﺭﻡ ﺭﺍ ﺷﮑﺴﺘﻢ
ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻮﺩﻡ
ﺧﻮﺩم! ﻣﻨﻮ ﺑﺒﺨﺶ...
یــــــاس
ساعت19:39---23 اسفند 1391
خوشحالم که بازگشتی.
من هم مدتی نبودم .........
خوش باشی و نمی گم بی درد باشی ؛
چون نمیشه واسه اینکه اسممون انسانه
اما کم درد باشی همشهری........
من هم مدتی نبودم .........
خوش باشی و نمی گم بی درد باشی ؛
چون نمیشه واسه اینکه اسممون انسانه
اما کم درد باشی همشهری........