مادر
مادر
ای زیباترین واژه هستی
روزت مبارک
مادر، تو شکوفاتر از بهار، نهالِ تنم را پر از شکوفه کردی و با بارانِ عاطفه های صمیمی،
اندوه های قلبم را زدودی و مرهمی از ناز و نوازش بر زخم های زندگی ام نهادی.
در «تابستان»های سختی با خنکای عشق و وفای خویش، مددکار مهربان مشکلاتم بودی
تا در سایه سارِ آرامش بخش تو، من تمامی دردها و رنج ها را بدرود گویم. با وجود تو،
یأس دری به رویم نگشود و زندگی رنگ «پائیز» ناامیدی را ندید.
تو در «زمستانِ» مرارت های زندگی،
چونان شمع سوختی تا نگذاری رنجش هیچ سختی ستون های تنم را بلرزاند.
مادر، ای بهار زندگی، شادترین لبخندها و عمیق ترین سلام های ما،
همراه با بهترین درودهای خداوندی، نثار بوستان دل آسمانی ات باد.
نظرات شما عزیزان:
روزی از او پرسیدم
پس چگونه است
که همیشه سر ساعت به وعده می آیی؟
گفت:
ساعت را از خورشید می پرسم
پرسیدم
روزهای بارانی چطور؟
گفت:
روزهای بارانی
همهی ساعت ها ساعت عشق است!
- راست می گفت
یادم آمد که روزهای بارانی
او همیشه خیس بود...
![](http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(27).gif)
ای سراپا همه خوبی،
تک و تنها به تو میاندیشم.
همه وقت
همه جا
من به هر حال که باشم به تو میاندیشم.
تو بدان این را، تنها تو بدان!
تو بیا
تو بمان با من، تنها تو بمان!