بغض احساس من

الهى خودت آگاهى که دریاى دلم را جزر و مد است یا باسط بسطم ده و یا قابض قبضم کن

هزار ساله که رفتی

دستـشُ میگیری

نگرانت میشم دور میشی ، میری نگرانت میشم

دست ـت رو میگیره دور میشه ، میره

تو رو از دست دادن تلخه ، نفس گیره

دستام یخ کردن تو سرم آتیشه

وقتی از هم دورین نگرانت میشه

هزار ساله که رفتی

 

 

من هنوز پشت شیشه ـم
 
موهاتُ باد برده عطرشُ مونده پیشم
 
حالُ روزم خوبُ خوش نیست بی تو نا آروم ـم
 
به یادت که میفتم نگرانت میشم نگرانت میشم ؛
 
نازکی، رنجوری تویه ظاهرم نه ،یاغی و مغروری
 
چشمات میخندن ، تویه قاب ِ چوبی نگرانت هستم،
 
روبراهی ، خوبی
 
 
هزار ساله که رفتی من هنوز پشت شیشه ـم
 
موهاتُ باد برده عطرشُ مونده پیشم
 
حالُ روزم خوبُ خوش نیست بی تو نا آروم ـم
 
به یادت که میفتم نگرانت میشم
 
 
بگو این بار، به دلش پابند نیست
 
تویه عکس تازه ـت باز هم میخندی
 
اون که پیش ـش بوده ، عشق هم حالیشه
 
اگه باز هم عاشقی شی نگرانت میشه
 
هزار ساله که رفتی
 
  ابی
+ نوشته شده در چهار شنبه 6 شهريور 1392برچسب:, ساعت توسط masoud |


درد دل....

 

سلام به روی ماه تون

 

حالتون چطوره؟ عبادات تون قبول

 

الهی که حالتون خوش باشه و همیشه لبخند رو لباتون باشه

الهی که همیشه سلامت باشید و پیش عزیزان تون خوش باشید

بازم شرمنده رفقای خودم شدم

تکراری شده اما باز بر من، غیبتم رو ببخشید

 

و سپاسگذار همون اندک رفقای دوست داشتنی و

مهربون و با معرفت خودم هستم

که خیلی دوست شون دارم که نیاز به اسم بردن نیست

خودشون می دونند کی هستند

 

شرمنده نمیدونم چرا مثل همیشه شوق اینجا رو ندارم

دل مشغولی هایم زیاد شده اما هرگز رفقای خودم

رو از یاد نمی برم همیشه هستم و خواهم بود

 

التماس دعا

 

+ نوشته شده در شنبه 19 مرداد 1392برچسب:, ساعت توسط masoud |


بارالاها

 

خدایا دستم به آسمانت نمی رسد،

 

 

اما تو که دستت به زمین میرسد

 

بلندم کن

 

 


 

+ نوشته شده در شنبه 19 مرداد 1392برچسب:, ساعت توسط masoud |


پژمردن من آسان نیست

 

روزگارا...

 

گر تو بر من سخت میگیری،


با خبر باش که پژمردن من آسان نیست،


گرچه دلگیرتر از دیروزم،


گرچه فردای غم انگیز مرا میخواند،


لیک باور دارم دلخوشیها کم نیست


زندگی باید کرد...

 

+ نوشته شده در سه شنبه 8 مرداد 1392برچسب:, ساعت توسط masoud |


من بهت زده پروردگارم هستم

 سکوت میکنم

زیرا نه نجوا و نه فریاد، هیچ یک کافی نیست

حتی سکوت نیز ناکافی است و دایره سخن ناتوان از سخن گفتن

افسون شده ام


من بهت زده پروردگارم هستم


که در صلاح او رخنه نمیتوان کرد

و در مطلق بودنش تردید جایی ندارد

او خود خالق واژه ها و مالک تمام هستی است

 

+ نوشته شده در جمعه 21 تير 1392برچسب:, ساعت توسط masoud |


چه زیباست اشک ریختن برای معبود ....

اشک زن ،

 

دل را می سوزاند ...

 

اما اشک مــرد ،

 

کـــــــوه را آب میکند ...!!

 

 

می خوانمت در بلـــــــندی که خودت بلندترینی

 

می خوانمت به مهربانی که خود مهربان ترینی

 

می دانمت به رحمتـــت که خودت رحیم ترینی

 

می دانمت به بزرگـــــــــی که خودت بزرگترینی

 

همه این می خوانمت ها و می دانمت ها بهانه ای هست

 

تا بگویم خدایا دوستت دارم

و

من خدا را دارم!

 

+ نوشته شده در جمعه 21 تير 1392برچسب:, ساعت توسط masoud |


رمضان تون مبارک

 ماه لبخند خدا مبارکتون باشه

 

 

کوله بارت بر بند ،

 

شاید این چند سحر فرصت آخر باشد که به مقصد برسیم


بشناسیم خدا و بفهمیم که یک عمر چه غافل بودیم ،

 

میشود آسان رفت میشود کاری کرد که رضا باشد او .


ای سبک بال ، در دعای سحرت ، هرگز از یاد نبر ،

 

من جا مانده بسی محتاجم . . .


التماس دعا

 

+ نوشته شده در جمعه 21 تير 1392برچسب:, ساعت توسط masoud |


داستان مرد کور

روزي مرد كوري روي پله‌هاي ساختماني نشسته و كلاه و تابلويي را در كنار

پايش قرار داده بود روي تابلو خوانده ميشد: من كور هستم لطفا كمك كنيد .

روزنامه نگارخلاقي از كنار او ميگذشت نگاهي به او انداخت فقط چند سكه

در داخل كلاه بود. او چند سكه داخل كلاه انداخت و بدون اينكه از مرد كور

اجازه بگيرد تابلوي او را برداشت ان را برگرداند و اعلان ديگري روي ان نوشت

و تابلو را كنار پاي او گذاشت و انجا را ترك كرد.

عصر آن روز روز نامه نگار به آن محل برگشت و متوجه شد كه كلاه مرد كور پر

از سكه و اسكناس شده است مرد كور از صداي قدمهاي او خبرنگار را

شناخت و خواست اگر او همان كسي است كه ان تابلو را نوشته بگويد ،

كه بر روي ان چه نوشته است؟

روزنامه نگار جواب داد: چيز خاص و مهمي نبود،من فقط نوشته شما

را به شكل ديگري نوشتم و لبخندي زد و به راه خود ادامه داد.

مرد كور هيچوقت ندانست كه او چه نوشته است ولي روي تابلوي او

خوانده ميشد: امروز بهار است، ولي من نميتوانم آنرا ببينم !!!!!

وقتي كارتان را نميتوانيد پيش ببريد استراتژي خود را تغيير بدهيد

خواهيد ديد بهترينها ممكن خواهد شد

باور داشته باشيد هر تغيير بهترين چيز براي زندگي است.

حتي براي كوچكترين اعمالتان از دل،فكر،هوش و روحتان مايه بگذاريد

اين رمز موفقيت است ....لبخند بزنيد

 

+ نوشته شده در سه شنبه 4 تير 1392برچسب:, ساعت توسط masoud |


بخت بلند.... عیدتون مبارک

چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی            چه بغضها که در گلو رسوب شد نیامدی


خلیل آتشین سخن ؛ تبر به دوش بت شکن            خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی


برای ما که خسته ایم نه؛ ولی                             برای عده ای چه خوب شد نیامدی


تمام طول هفته را به انتظار جمعه ام                   دوباره صبح؛ ظهر ؛ نه غروب شد نیامدی

 

 


در انتظار دیدنت همه دلها بیقرارند

 

 


ای تک ستاره بهشت حسرت به دلمان نزار

 

 

ولادت حضرت امام مهدی صاحب الزمان بر شما مبارک

 

 
 

امروز تولدم مصادف شد با میلاد امام مهمدی

 

و ضمن تبریک این روز بزرگ به همه دوستای خوبم


 غیب طولانی مدتم رو به دلیل فشردگی ترم گذشته بخاطر انتخابات

و این که نتونستم پاسخ پیامهای زیبای شما رو بدم

بر من ببخشید

 

+ نوشته شده در سه شنبه 2 تير 1392برچسب:, ساعت توسط masoud |


روزت پدر مبارک

پدر راه تمام زندگیست ،

پدر دلخوشی همیشگیست ،

پدر تکیه گاه همیشگیست ...

 

 

روز تولد حضرت علی تنها روز پدر نیست ...

روز بزرگداشت مقام مردانگی و انسانیته ...

و اون گنجی یه که هر کسی نمی تونه دارای اون باشه ...

روز موجودی با محبت به نام پدر ..

پدر عزیزم روزت مبارک

 

+ نوشته شده در جمعه 3 خرداد 1392برچسب:, ساعت توسط masoud |


فرار

نه از خودم فرار کرده ام

نه از شما

 

به جستجوی کسی رفته ام که

"مثل هیچ کس نیست"


نگران نباشید

 

یا با او
 
باز میگردم
 

یا او
 
بازم میگرداند
 
تا مثل شما زندگی کنم
 

ببخشید این روز ها سرم خیلی شلوغه

اما دوستانم رو فراموش نکردم

دوستتون دارم

 

+ نوشته شده در جمعه 20 ارديبهشت 1392برچسب:, ساعت توسط masoud |


بی تو بهار شد...

 دوباره بهار شد جایت خالیست

 

به یاد همه ی از دست رفتگان

اونایی که سالها پیش با ما بودن

اما هنوز هم جاشون خالیه...

مادر بزرگ ، پدر بزرگ و خواهر عزیزم جایتان خالی... 

 

 

سال نو می شود. زمین نفسی دوباره می کشد.

 

برگ ها به رنگ در می آیند و گل ها لبخند می زند

 

و پرنده های خسته بر می گردند و دراین رویش سبز

 

دوباره…من…تو…ما…

 

کجا ایستاده اییم.سهم ما چیست؟..نقش ما چیست؟…

 

پیوند ما در دوباره شدن با کیست؟…

 

زمین سلامت می کنیم و ابرها درودتان باد و

 

چون همیشه امیدوار و سال نو مبارک…

 

 

ضمن تبریک سال نو و آرزوی سالی سرشار از مهربانی و محبت

 

التماس دعا

 

+ نوشته شده در یک شنبه 10 فروردين 1392برچسب:, ساعت توسط masoud |