بغض احساس من

الهى خودت آگاهى که دریاى دلم را جزر و مد است یا باسط بسطم ده و یا قابض قبضم کن

گفتگو باخدا

با خود فکر می کردم تحقق رویاهایم غیر ممکن است، اما خدا گفت:

 

«هر چیزی ممکن است.»

 

گم شده بودم،گیج بودم،فکر می کردم هیچ وقت جوابی پیدا نخواهم کرد. اما خدا گفت:

 

«من هدایتت خواهم کرد.»

 

خود را باختم، فکر کردم نمی توانم،ا ز عهدش برنمی آیم.اما خدا گفت:

 

«تو از عهده ی هر کاری برمی آیی.»

 

غمگین بودم احساس کردم زیر کوهی از ناامیدی گیر افتادم،اما خدا گفت:

 

«غمهایت را روی شانه های من بریز.»

 

فکر می کردم نمی توانم ، من آنقدر باهوش نیستم. اما خدا گفت:

 

«من به تو خرد لازم را می دهم.»

 

بار گناهانم رنجم می داد برای کارهای بدی که کرده بودم از خود عصبانی بودم اما خدا گفت:

 

«من تو را می بخشم.»

 

از خودم بدم می آمد فکر می کردم هیچ کس مرا دوست ندارد،اما خدا گفت:

 

«من به تو عشق می ورزم.»

 

گریه می کردم زیرا تنها بودم اما خدا گفت:

«من همیشه با تو هستم.»

 

+ نوشته شده در پنج شنبه 17 شهريور 1390برچسب:, ساعت توسط masoud |


به دنبال کسی باش كه ...

عاشقانه می پرستمت...

عاشقانه می پرستمت... 

Find a guy who calls you beautiful instead of hot

به دنبال کسی باش که تو را به خاطر زیبایی های وجودت

زیبا خطاب کند نه به خاطر جذابیتهای ظاهریت

 Who calls you back when you hang up on him

کسی که دوباره با تو تماس بگیرد حتی وقتی تلفنهایش را قطع می کنی

 who will stay awake just to watch you sleep

کسی که بیدار خواهد ماند تا سیمای تو را در هنگام خواب نظاره کند

 wait for the guy who kisses your forehead

در انتظار کسی باش که مایل باشد پیشانی تو را ببوسد[حمایتگر تو باشد]

 who wants to show you off to world when you are in your sweats

کسی که مایل باشد  حتی  در زمانی که درساده ترین لباس  هستی تورا به دنیا نشان دهد

 who holds your hand in front of his friends

کسی که دست تو را در مقابل دوستانش در دست بگیرد

 wait for the one who is constantly reminding you how much

he cares about you and how lucky he is to have you

در انتظار کسی باش که بی وقفه به یاد توبیاورد که تا چه اندازه برایش مهم هستی

و نگران توست و چه قدر خوشبخت است که تو را در کنارش دارد

 wait for the one who turns to his friends and says that’s her

در انتظار کسی باش که زمانی که تو را می بیند به دوستانش  بگوید اون خودشه

+ نوشته شده در پنج شنبه 17 شهريور 1390برچسب:, ساعت توسط masoud |


بازهم ....

 

باز هم با نام تو افسا نه اى گلريز شد

 

باز هم در سينه ام عشق تو شور انگيز شد

 

باز هم همراه بوى ميخك و محبو به ها

 

خاطراتم پر كشد با ياد تو در كوچه ها

 

باز هم وقتى نگاهت گيرد از من فاصله

 

ديده ام مى بارد اما نم نم و بى‌حوصله

 

باز قلب پنجره بر روى‌من وا مى شود

 

باز هم پروانه اى در باغ پيدا مى شود

 

باز هم لاى‌كتابم مى‌نهم يك شاخه ياس

 

مى‌كنم بهر پيامى قاصدك را التماس

 

باز هم در هر شفق دلتنگ و دلگير مى‌شوم

 

باز هم با ياد تو سر شار رويا مى‌شوم

+ نوشته شده در دو شنبه 14 شهريور 1390برچسب:, ساعت توسط masoud |


اگر واقعا عاشق باشي

اگر واقعا عاشقش باشی ، حتی فکر کردن به او باعث شادی و آرامشتان می شود .

اگر واقعا عاشقش باشی ، در کنار او که هستید ، احساس امنیت می کنید .

اگر واقعا عاشقش باشی ، حتی با شنیدن صدایش ، ضربان قلب خود را در سینه حس می کنید .

اگر واقعا عاشقش باشی ، زمانی که در کنارش راه می روید احساس غرور می کنید .

اگر واقعا عاشقش باشی ، تحمل دوری اش برایتان سخت و دشوار است .

اگر واقعا عاشقش باشی ، حتی تصور بدون او زیستن برایتان دشوا ر است .

اگر واقعا عاشقش باشی ، شیرین ترین لحظات عمرتان لحظاتی است که با او گذرانده اید .

اگر واقعا عاشقش باشی ، حاضرید برای خوشحالی اش دست به هرکاری بزنید .

اگر واقعا عاشقش باشی ، هر چیزی را که متعلق به اوست ، دوست دارید .

اگر واقعا عاشقش باشی ، برای دیدن مجددش لحظه شماری می کنید .

اگر واقعا عاشقش باشی ، حاضرید از خواسته های خود برای شادی او بگذرید .

اگر واقعا عاشقش باشی ، به علایق او بیشتر از علایق خود اهمیت می دهید .

اگر واقعا عاشقش باشی ، حاضرید به هرجایی بروید فقط او در کنارتان باشد .

اگر واقعا عاشقش باشی ، ناخود آگاه برایش احترام خاصی قائل هستید .

اگر واقعا عاشقش باشی ، واژه تنهایی برایتان بی معناست .

اگر واقعا عاشقش باشی ، آرزوهایتان آرزوهای اوست .

اگر واقعا عاشقش باشی ، در دل زمستان هم احساس بهاری بودن دارید .

اگر واقعا عاشقش باشی ، با موفقیت و محبوبیت او شاد و احساس سربلندی می کنید .

اگر واقعا عاشقش باشی ، او برای شما زیباترین و بهترین خواهد بود اگرچه در واقع چنین نباشد .

اگر واقعا عاشقش باشی ، تحمل سختی ها برایتان آسان و دلخوشی های زندگیتان فراوان می شوند .

اگر واقعا عاشقش باشی ، به همه چیز امیدوارانه می نگرید و رسیدن به آرزوهایتان را آسان  می شمارید .

اگر واقعا عاشقش باشی ، در مواقعی که به بن بست می رسید ، با صحبت کردن با او به آرامش می رسید .

اگر واقعا عاشقش باشی ، شادی اش برایتان زیباترین منظره دنیا و ناراحتی اش برایتان سنگین ترین غم دنیاست .

به راستی دوست داشتن چه زیباست ،این طور نیست ؟

+ نوشته شده در پنج شنبه 10 شهريور 1390برچسب:, ساعت توسط masoud |


خدا را دوست دارم

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینكه من را برای خودم می خواهد، نه خودش

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینكه فقط وقت بی كاریش یاد من نمی افتد

به خاطر اینكه می توانم احساسم را راحت بگویم، نه اصلا نیازی نیست

 بگویم، خودش میتواند نگفته، حرف ام را بخواند

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینكه به من می گوید دوستم دارد

و دوست داشتنش اش را مخفی نمی كند

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینكه ، می گذارد دوستش داشته باشم ،

وقتی می دانم لیاقت آنرا ندارم

خدا را دوست دارم به خاطر اینكه از من می پذیرد كه بگویم :

 

خدا را دوست دارم

   

نقطه سر خط ...

 

+ نوشته شده در دو شنبه 8 شهريور 1390برچسب:, ساعت توسط masoud |


داستان دوتا فرشته

یه روز دو تا فرشته بهم میرسن و یکیشون به اون یکی میگه:

اگه بدونی خدا به من چه ما موریتی داده سخت تعجب میکنی

اون فرشته دیگه میگه:

تو هم اگه بدونی خدا به من چه ماموریتی داده دو برابر تعجب میکنی

خلاصه این دو تا فرشته با هم به توافق میرسن که ماموریتاشونو بهم بگن.

 

فرشته اول میگه : یه ماهی تو دریا داره شنا میکنه و یه ماهیگیری هم مشغول ماهی

گرفتنه ، من از طرف خدا مامورم که این ماهی رو بیارم و تو تور این ماهیگیر بندازم و این

ماهیگیر ، این ماهی رو به شهر ببره ، تو اون شهر یه حاکم ظالمی حکومت میکنه که چند

روزی هست که مریضه و در بستر بیماری قرار داره و خدا شفای اون حاکم ظالم و تو این

ماهی قرار داده و میخواد این ماهی به وسیله چندتا واسطه به اون حاکم ظالم برسه و شفا

پیدا کنه . خلاصه فرشته اولی ماموریتشو تعریف میکنه و نوبت به فرشته دومی میرسه .

 

فرشته دوم میگه : یه عابد ، زاهدی تو بیابون زندگی میکنه و همیشه در حال عبادت و ذکر و

دعاست و ما عرشیان همیشه به صدای زیبای اون عادت داریم ، اما این عابد چند روزی است

که گرسنه است . امروز این عابد در بیابان یه گیاه شیرین پیدا کرده و میخواد اونو با آب

بجوشونه و بخوره تا این باعث بشه که  کمی از ضعف گرسنگی رها بشه . من از طرف خدا

مامورم تا سنگ زیر ظرف اونو شل کنم که ظرف اون برگرده و اون نتونه اونو بخوره.......

خلاصه هر دوتا  فرشته ماموریتهای خودشونو انجام میدن و میان پیش خدا و به خدا میگن :

خدایا حکمت این دوتا ماموریتو واسه ما روشن کن...

 

خدا میفرماید : اون حاکم ظالم یه روز در شهر داشت سوارکاری میکرد ، اونجا بچه ها داشتن

نگاهش میکردن که بین اون بچه ها یه بچه یتیم هم بود حاکم که داشت از اونجا رد میشد یه

دست نوازشی به سر اون کشید و اون بچه تا مدتها در بین دوستاش به خاطر اون نوازش

احساس شادی و خوشحالی میکرد و امروز که بیمار شده بود و وقت مرگش بود ما گفتیم به

برکت اون کارش اونو شفا بدیم تا یه فرصت دیگه داشته باشه که تغییر کنه ....

فرشته ها با تعجب گفتن : پس خدایا اون عابد و زاهد چی ، اون که دوست خودت بود ، چرا

نگذاشتی به آب شیرین بخوره ...............

خداوند فرمود : اون عابد مرد ، اون همون شب وقت مرگش بود اما خودش خبر نداشت .. اون

هر شب در حال عبادت و رازو نیاز بود و امشب که خیلی هم گرسنه بود اگر اون آب رو میخورد

به خواب میرفت و در حالت خواب پیش ما می آمد ، ما گفتیم امشب کمکش کنیم و نگذاریم

اون آب را بخوره تا در همان حالت رازو نیاز به درگاه ما بیاد .............

+ نوشته شده در دو شنبه 27 تير 1390برچسب:, ساعت توسط masoud |


وقتی قلبی خسته می شود

 

 وقتی قلبی خسته می شود

شاید دلتنگ گرفتن یک هدیه شده باشد
شاید نگران یک خواهش بی جواب مانده باشد

شاید دلش یک نفس فریاد تا بی نهایت بخواهد
شاید آرزویی درگوشه چشمش خشکیده باشد

شاید در حسرت چند روزی سفر مانده باشد
شاید به دنبال گمشده ای نایافتنی می گردد

شاید از زمانه شکایتی در دل داشته باشد
شاید دلش یک بازی دو نفره بخواهد

شاید ترسی از پایانی در دلش باشد
شاید دلواپس فردای تو و او باشد

شاید قلبم خسته شده
شاید هم قلمم

 

+ نوشته شده در دو شنبه 27 تير 1390برچسب:, ساعت توسط masoud |


ترین ها

 برترین کلمهالله:

حاضرترین کلمه: ” خدا

وسیع ترین کلمه: ” بهشت

پاک ترین کلمه: ” فطرت

آرام ترین کلمه: ” سکوت

گرسنه ترین کلمه: ” حرص

مهربان ترین کلمه: ” مادر

خونین ترین کلمه: ” جنگ

بی نیازترین کلمه: ” قناعت

باحیاترین کلمه: ” فاطمه

راستگوترین کلمه: ” آینه

تنگ ترین کلمه: ” قبر

بی حال ترین کلمه: ” تنبل

عبرت انگیز ترین کلمه: ” قبرستان

 

+ نوشته شده در جمعه 24 تير 1390برچسب:, ساعت توسط masoud |


تــــو نمونــــدی ....

من گفتم بـــ ـرو

 به خاطر تــــو ...

 تــــو نمونــــدی ...

به خاطر منی که واسه این دنیا موندنی نـــبودم ...

سالها از اون روز گذشته

میبینی؟

با یه دسته گل اومدم پیشت ...

مثل همون روزای اول

اما

بینمون یه دنیا فاصلـــ س...

دسته گل و  میذارم ... ،

یه نگاه به اسم قشنگت ...

 راهمو میگیرم و میرم ...

+ نوشته شده در پنج شنبه 23 تير 1390برچسب:, ساعت توسط masoud |


داستان گنجشک و خدا

 

روزها گذشت و گنجشک با خدا هیچ نگفت، فرشتگان سراغش را از خدا گرفتند

و خدا هر بار به فرشتگان این گونه می‌گفت: می‌آید، من تنها گوشی هستم که

غصه‌هایش را می‌شنود و یگانه قلبی‌ام که دردهایش را در خود نگه می‌دارد و

سر انجام گنجشک روی شاخه‌ای از درخت دنیا نشست.

فرشتگان چشم به لبهایش دوختند، گنجشک هیچ نگفت و خدا لب به سخن

گشود: “با من بگو از آنچه سنگینی سینه توست”. گنجشک گفت: لانه کوچکی

داشتم، آرامگاه خستگی‌هایم بود و سرپناه بی کسی‌ام.

تو همان را هم از من گرفتی. این توفان بی موقع چه بود؟ چه می‌خواستی از

لانه محقرم کجای دنیا را گرفته بود؟ و سنگینی بغضی راه بر کلامش بست.

سکوتی در عرش طنین انداز شد. فرشتگان همه سر به زیر انداختند.

خدا گفت: ماری در راه لانه ات بود. خواب بودی. باد را گفتم تا لانه‌ات را واژگون

کند. آنگاه تو از کمین مار پر گشودی. گنجشک خیره در خدایی خدا مانده بود.

خدا گفت:

و چه بسیار بلاها که به واسطه محبتم از تو دور کردم و تو ندانسته به دشمنی‌ام

بر خاستی. اشک در دیدگان گنجشک نشسته بود. ناگاه چیزی در درونش فرو

ریخت. های های گریه‌هایش ملکوت خدا را پر کرد.

+ نوشته شده در چهار شنبه 22 تير 1390برچسب:, ساعت توسط masoud |


خدا قول نداده!

 

خدا قول نداده!

خدا قول نداده آسمون هميشه آبي باشه و باغ ها پوشيده از گل...

قول نداده زندگي هميشه به كامت باشه ...

خدا روزهاي بي غصه و شادي هاي بدون غم و سلامت بدون درد رو هم قول نداده...

خدا ساحل بي طوفان، آفتاب بي بارون و خنده هاي هميشگي رو قول نداده ...

خدا قول نداده که تو رنج و وسوسه و اندوه رو تجربه نكني ...

خدا جاده هاي آسون و هموار، سفرهاي بي معطلي رو قول نداده ...

قول نداده کوه ها بدون صخره باشن و شيب نداشته باشن ...

رود خونه ها گل آلود و عميق نباشن ...

قول داده ؟

 

ولي خدا رسيدن يه روز خوب رو قول داده ...

خدا روزي روزانه ، استراحت بعد از هركار سخت و کمک تو كارها و عشق

جاودان رو قول داده. عجب روزي مي شه اون روز ...

پس ناملايمات زندگي رو شکر بگو و فقط از خودش کمک بگير که او

جاودانه است و بس...

نااميدي مثل جاده اي پر دست اندازه که از سرعت کم مي کنه اما همين

دست انداز نويد يه جاده صاف و وسيع رو بهت ميده ...

زياد تو دست انداز نمون ...

وقتي حس کردي به اون چيزي كه مي خواستي نرسيدي خدا رو شکر

کن چون اون مي خواد تو يه زمان مناسب ترا غافلگيرت کنه و يه چيزي

فراتر از خواسته الانت بهت بده...

 

خداي مهربون ممنون شما

+ نوشته شده در چهار شنبه 22 تير 1390برچسب:خدا قول نداده!, ساعت توسط masoud |


پرواز را بخاطر بسپار

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com

 

دلم گرفته است

دلم گرفته است

به ايوان مي روم و انگشتانم را

بر پوست كشيده شب مي كشم

چراغهاي رابطه تاريكند

چراغهاي رابطه تاريكند

كسي مرا به آفتاب

معرفي نخواهد كرد

كسي مرا به ميهماني گنجشكها نخواهد برد

پرواز را به خاطر بسپار

پرنده مردني است.

***

فروغ فرخزاد

+ نوشته شده در سه شنبه 21 تير 1390برچسب:, ساعت توسط masoud |